جدول جو
جدول جو

معنی نق نق - جستجوی لغت در جدول جو

نق نق
(نِ نِ)
حکایت صوت طفلی بهانه جو. نام آواز طفل که چیزی را طلبد آهسته و پیوسته، با آوازی چون گریان. (یادداشت مؤلف). نغ نغ
لغت نامه دهخدا
نق نق
نادرست نویسی نغ نغ پارسی است. بهانه جویی، غرغر
تصویری از نق نق
تصویر نق نق
فرهنگ لغت هوشیار
نق نق
غرولند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ نِ)
طفلی که نق نق کند. نغنغو
لغت نامه دهخدا
(نَ نِ)
جمع واژۀ نقنق. رجوع به نقنق شود، جهودانه طعامی است. (مهذب الاسماء). معرب نکانک و نکانه. جهودانه. مبار. عصیب. (یادداشت مؤلف) : نقانق که از روده ها سازند... (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(نِ نِ)
شترمرغ گریزان یا سبک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). ظلیم. شترمرغ. (از اقرب الموارد). شترمرغ یا شترمرغ نافر و گریزان یا شترمرغ سبک وزن. (از متن اللغه). تأنیث آن نقنقه است. (از منتهی الارب). ج، نقانق
لغت نامه دهخدا
(غُ بَ مَ دَ)
با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواستن چیزی را. (یادداشت مؤلف). بهانه گیری کردن. زرزر کردن. نحسی کردن. ننگی کردن
لغت نامه دهخدا
نادرست نویسی نغنغی پارسی است. کسی که نغ زند و بهانه جوید (بیشتر در مورد کودکان آید)
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسسی نغنغو پارسی است. کسی که نغ زند و بهانه جوید (بیشتر در مورد کودکان آید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقانق
تصویر نقانق
جمع نقنق، شتر مرغان نر جمع نقنق شتر مرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقنق
تصویر نقنق
شتر مرغ نر شتر مرغ، جمع نقانق
فرهنگ لغت هوشیار
با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواست چیزی کردن، بهانه گیری کردن، نحسی و زر زر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نق نق زدن
تصویر نق نق زدن
نادرست نویسی نغ نغ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نق نق زد
تصویر نق نق زد
نغ نغ زدن غرغر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نق نقو
تصویر نق نقو
((نِ. نِ))
کسی که زیاد بهانه می گیرد و غر می زند
فرهنگ فارسی معین
کسی که بسیار نق زند
فرهنگ گویش مازندرانی